بخش اول - فصل اول: بررسی پویایی جهانی

این بخش را با بررسی روند علمی- فناوری و الگوهای ( محتمل ) آینده در اقتصاد جهانی آغاز کرده و سپس به شناسایی پویایی اجتماعی –  سیاسی تاثیر گذار و تاثیر پذیر از روندها و الگوهای مزبور  می پردازد و با بحث درباره قلمرو نظامی –  امنیتی  بین المللی ، آن را به پایان می برد .
آینده علمی –تکنولوژیک : الف - مردم چه چیزهایی خواهند آموخت و خواهند آفرید ؟ چشمگیرترین نوآوری های بیست و پنج سال آینده ، در سه مقوله پایه و ترکیباتی از آنها صورت خواهند پذیرفت . این سه مقوله عبارتند از : فناوری اطلاعات ، فناوری زیستی و میکرو الکترومکانیک .
سده نخست هزاره آینده را می توان قرنی دانست که در آن انسانیت بالقوه ( و در غیر این صورت بالفعل ) به ارتباط کامل در زمان حقیقی دست خواهد  یافت . ما شاهد آن چیزی خواهیم بود  که آن را (مرگ فاصله ) خوانده اند . تحولات بنیادین در زمینه فناوری زیستی حتی از نو آوری های تازه در دانش فنی اطلاعات ، شگفت انگیزتر خواهند بود . توانمندی های آینده بنا بر ملاک ها و معیارهای امروزی ممکن است تکان دهنده باشند . میزان بالای بهره وری مواد خوراکی که مغذی بودن و یا ایمنی بخشی آنها تقویت شده و نیز افزایش مقاومت گیاهی در برابر آفات شنا خته شده ، کشاورزی را متحول خواهد کرد . با این نوآوری ها ، طول عمر انسان در جهان توسعه یافته و می تواند از میانگین هفتاد و پنج سال کنونی ، دست کم به هشتاد و پنج سال و شاید در ربع قرن پس از آن ، به حدود یکصد و بیست سال برسد .
از هم اینک تا سال 2025 ، میکرو الکترونیک ارزان بها و با قابلیتهای بالا ، در ابزار و وسایل و محیط فیزیکی کسانی که در جوامع پیشرفته زندگی میکنند ، به فراوانی یافت خواهد شد .
چنین فناوری هایی ، به شیوه های گوناگون بر زندگی ما تأثیر می گذارند . حسگرهای میکروسکوپی بر روی سطح بال هواپیماها سفرهای سریع تر را امکان پذیر خواهد کرد . در نانوتکنولوژی ، ابزار و وسایل با بهره گیری از روش های ساخت مولکولی مشابه با آنچه در اندام انسان انجام می پذیرد ، تولید می شوند . زیست تقلیدی نیز پایه و اساس بسیاری از پیشرفت های نوین فناوری را تشکیل خواهد داد .
تأثیرات چنین نوآوری بنیادینی بر پیشرفت های حاصله در دانش مواد و پزشکی و ترابری و انرژی و تولید و کشاورزی ، عظیم و در عین حال اغلب نا شناخته اند . کشفیات نوین علمی و نوآوری های تازه فنی همان گونه که منافع بی شماری را نوید می دهند ، چالشهای بسیاری را نیز پدید می آورند که برخی از آنها معرفتی و علمی و برخی دیگر اخلاقی و فلسفی هستند .
امروز ، از سرآغاز یک موفقیت علمی تا رایج شدن ابزار نوین ، شاید اندکی بیش از یک سال بگذرد . دلایلی محکم ، شتاب یافتن این روند را به اثبات می رساند . نخست اینکه ، وابستگی و پیوستگی علم و دانش پایه به نوآوری فناوری ، در حال افزایش است . دلیل دوم آنست که ، وضعیت بازارها در بیشتر سرزمینهای جهان ، به ویژه در ایالات متحده ، چنان است که فناوری های نوین می توانند به تندی و درمدت زمانی کوتاه بازرگانی شوند . دلیل سوم اینکه ، فناوری اطلاعات ، از آنجا که به طور همزمان یک فراورده و نیز یک ابزار بازاریابی است ، به نوآوری شتاب می دهد . چهارم اینکه ، علم و دانش ، بسیار بیشتر از منابع فیزیکی ، پایه و اساس فناوری های آینده را تشکیل خواهد داد و به همین نسبت ، از محدودیت های ناشی از استخراج و فراوری مواد پرحجم و خام کاسته خواهد شد .
دامنه فضای اطلاعاتی شخصی در بیست و پنج سال آینده گسترش عمودی و افقی خواهد یافت ، به عبارت دیگر ، چنین حوزه هایی پیچیده تر شده و بر شمار و گونه گونی مردمانی که دارای این حوزه ها هستند ، در بیشتر جهان افزوده خواهد شد . در نتیجه با خلق جوامع مجازی دارای دلبستگی ها و منافع مشترک ( که برخی آنها را " جوامع گزینشی " یا  " قبایل ذوقی و تفننی "  نامیده اند ) با استفاده از ابزار الکترونیکی ، مرزهای فیزیکی محله ها و موقعیت های شغلی و بازرگانی ما رفته رفته از بین می روند .
برای افراد و سازمان ها ، موفق شدن به معنای سازگار کردن خود با یک زندگی سراسر آموزش و یادگیری و تغییر الگوهای رفتاری خواهد بود . درچنین گیر و داری ، برخی افراد و سازمان ها خود را با اوضاع جدید بهتر همسو می سازند وآنانی که در این فرایند عقب بمانند ، از لحاظ اقتصادی آسیب خوا هند دید . خلاصه آنکه نوآوری های فنی صافی های تازه ای را برای جدا کردن برندگان از بازندگان اجتماع ایجاد خوا هند کرد . مرزهایی که نسل ها و جنسیت ها را از یکدیگر متمایز می کنند ، نیز تغییرخواهند کرد . افزایش نسبی بهره وری اقتصادی و اهمیت جایگاه جوانان ، میتواند پیامد های اجتماعی شگرفی را به همراه داشته باشد . می توان گفت استمرار احترام به بزرگ ترها ، کم تر توجیه پذیر به نظر خواهدرسید . بزرگی اندام و برتری توان فیزیکی جنس مذکر بیش از پیش اهمیت خود را از دست خواهد داد . با وجود این که جنبش برابری زن و مرد در این سده یک پدیده غربی است – و ارتباط بسیاری هم با فناوری دارد اما احتمالا" پیامد اصلی جهانی آن در قرن آینده در حوزه ها و قلمروهای غیر غربی بروز خواهد کرد . افزایش بیش از اندازه طول عمر به بسیاری از مشکلات دامن خواهد زد . همگان به نوبه خود ممکن است با مسایلی کاملا نو ، چگونگی ارتباط برقرارکردن با نبیره های خود مواجه شوند . درصورتی که گزینش جنسیت فرزندان رواج یابد ، این احتمال وجود دارد که با گذشت زمان در جوامع مختلف اشکال  جمعیتی متفاوت ( و ناهمگون ) به وجود آ ید . در این میان مرزهای جوامع و محل های کار نیز تغییرخواهند کرد . جوامع مجازی ممکن است تا حدودی جایگزین جوامع حقیقی شوند که میزان و حدود این جایگزینی را گرایش غریزی انسان به نظم اجتماعی تعیین خواهد کرد . در این ارتباط با مرزهای نوع اخیر کارورزی از راه دور باعث آن نخواهد شد که محل های کار متروکه شوند چرا که این محل ها دارای یک جنبه تفکیک ناپذیر و ناپایدار انسانی هستند که برای عملکرد کارآمد ، بدان نیاز است در عین حال کارورزی از راه دور ، کارکرد محل های کار را تغییر خواهد داد . افشای اطلاعات – آن گونه که افراد امکان سود بردن از شبکه های اجتماعی آینده را داشته باشند – و حفظ اطلاعات با هدف خنثی کردن تلاش های کسانی که از چنین   شبکه هایی سوء استفاده خواهند کرد ، تنشی فراگیر وجود خواهدداشت . در محیط فیزیکی ، نیز آینده احتمالا" سیمایی درهم ریخته را به ارمغان خواهد آورد . نزدیک به چهل شهر از پنجاه شهر رو به رشد جهان ، در مناطق زلزله خیز قرار دارند ، تقریبا" نیمی از جمعیت جهان در مناطق کرانه ای زندگی می کنند و در معرض سیل و گسترش بیماری مالاریا و دیگر آسیب ها می باشند . آوارگان ناشی از مشکلات زیست محیطی ، هم اینک بیش از نیمی از آورگان جهان را شامل می گردند و این میزان ، هم چنان روبه فزونی است . به هر حال ، درباره ناهنجاری و دشواری اوضاع در آینده ، بسته به اینکه روند و عمق و منبع تغییرات آب و هوایی چگونه مورد مطالعه قرار گیرد ، ابهام وجود دارد . گرایش های فناوری آشکارا بر الگوهای اجتماعی تاثیر خواهند گذاشت و پرسش هایی را در زمینه عدالت اجتماعی مطرح خواهندکرد . ولی نمیدانیم تاثیر فناوری های نوین و پیامدهای آنها برآرایش اقتصادهای داخلی و بین المللی چگونه است و موازنه فرصت و روند اقتصاد را در جوامع گوناگون چطور تغییر خواهد داد . احساس روبه رشد قدرت در افراد بسیاری که ادراکات آنان به خاطر استفاده از فناوری گسترش یافته است ، می تواند توازن اخلاقی را از بین ببرد . اگر این امر در سطح گسترده ای روی دهد حتی می تواند بسیاری از منابع همان نظام فرهنگی که چنین آزادی عملی را به وجود آورده اند ازمیان بردارد ، چنین پدیده ای توازن روش های مدنی بر پادارنده جوامع دمکراتیک را تهدید خواهد کرد . مرزهای بین المللی نیز نفوذ پذیرتر خواهند شد . دولتها ،برای جلوگیری از رخنه عقاید و کالاهای اقتصادی و تهدیدات به درون مرزهای خود ، به گونه ای فزاینده با مشکلات روبه رو می شوند . دراین باره اینترنت احتمالا" نقش مهمی ایفا خواهدکرد . دربعضی جوامع مسلمان ، بنیاد گرایان مذهبی ، نخستین کسانی هستند که برای انتشار پیام خود از امکانات ارتباطی نوین بهره می جویند . دانش های فنی نوین هم چنین برمیزان پیوستگی هویت های ملی تاثیر میگذارند . تحقق این امر در سطح بسیار گسترده خواهد بود ، زیرا به لطف فناوری های نوین ، پایه های ارتباطی میان جوامع ، مرزهای فرهنگی و اقتصادی موجود را به سود مرزهای جدید فروخواهند ریخت . دورنمای فناوری زیستی ، ما را به عنوان نوع انسان با چالش های تازه اخلاقی و فلسفی درتمدن بشری مواجه خواهد کرد . به احتمال بسیار زیاد اکتشافات و ابزار در ربع قرن آینده برای بهبود کیفی و کمی زندگی بشر خواهند بود . بشر در برابر گزینش های فناوری قرار خواهد گرفت که ما را وادار می سازد پیش از آنکه به سرعت به پیش برویم ، بار دیگر بیندیشیم .
ب: اقتصاد جهانی : ثروت چگونه گرد آمده است ؟ مهم ترین مساله در هرگونه بررسی امنیت ملی ایا لات متحده ، به میزان روند همگرایی نظام اقتصادی جهان بستگی خواهدداشت ، تداوم همگرایی برای بیشتر کشور ها از جمله ایلات متحده ، ثروت بیشتری را به ارمغان می آورد . بیشتر ناظران براین باورند که نظام اقتصاد بین المللی در وضیعت انتقالی  سریعی قرار دارد .
به طور خلاصه باید گفت که نظام مالی جهانی از یک مجموعه کوچک به مجموعه ای از سرمایه گذاران و موسسات اعتباری بسیار عظیم تر مبدل شده است . دانش فنی ، حتی برتولید نیز تاثیری عمیق داشته است پیشرفت های فناوری چگونگی عملیات و اندازه و محل شرکت ها را تغییر داده است ، فناوری اطلاعات ، تولید ویژه را تسهیل خواهد کرد . این پدیده که به تولید موقعیتی معروف است ، در سال های آینده بر اثر گسترش دانش روش های تولید و ماشین های هوشمند و آمیخته شدن آن با آگاهی روشن و بهنگام از بازار فراگیر خواهد شد . فناوری اطلاعات استراتژی نگهداری موجودی را نیز تحت تاثیر قرار میدهد و این امر بر امنیت ملی موثر خواهد بود . اینترنت به منبع بزرگ آگهی های تبلیغاتی تبدیل شده است همچنین هزینه ورود به بازارهای جدید را کاهش می دهد و ورود موسسات کوچک به فعالیت های اقتصادی بین المللی را آسان می سازد ، دلایل زیادی موجب می شود تا در مورد این که روند ادغام اقتصاد ی جهانی به سرعت پیش میرود مردد باشیم . 
1-      پایداری در برابر تغییر می تواند شدید باشد و ایستادگی در برابر دگرگونی سریع ، حتی شدیدتر خواهد بود .
2-      گسترش سیاست حمایت از محصولات داخلی در ایالات متحده .
3-      فرهنگ می تواند یکی از منابع ایستادگی دربرابر یکی شدن اقتصاد باشد .
4-      مناطقی از جهان به هر دلیل گرفتار خشونت میشوند و در سده بیست و یکم عقب مانده تر خواهند شد .
5-     قطع جریان انرژی به بازارهای جهانی می تواند بررشد اقتصادی و یکپارچه شدن جهانی تاثیری ژرف داشته باشد .
گسستگی های دیگری نیز می تواند یک پارچه شدن اقتصادی راتحت تاثیر قرار دهد .
6-      نتایج فناوری زیستی منحرف شد ه .
7-      گسترش شدید ایدز .
در بازارهای سرمایه ، احتمال افزایش فرار سرمایه وجود دارد اما کسی از میزان آن آگاهی ندارد .
برخی شگفت آورانه پیش بینی کرده اند که اقتصاد چین تا سال 2025 از ایالات متحده پیشی خواهد گرفت و به تنهایی برزگ ترین اقتصاد جهان خواهد شد . ولی در سال 2025  نظام جهانی چند قطبی خواهد شد . با رشد زیاد و هم با رشد خفیف ، چین و هندوستان و برزیل می توانند به مراکز اقتصادی مهم تبدیل شوند و بازارهای جذابی برای کشورهای عضو و غیر عضو سازمان همکاری اقتصادی باشند . این امر،نشان دهنده آرایش تازه ای در الگوهای قدرت و نفوذ اقتصاد جهانی است . گریزان بودن بازارهای سرمایه ، بازتاب های امنیتی مهمی دارد :
نخست : افرایش جریان های سرمایه و ماهیت آنها می تواند در جا به جایی سرمایه ، امواج جهانی بزرگ تری به وجود آورد به گونه ای که انتظار می رود چرخه بازرگانی منطقه ای  که در گذشته هماهنگ نبوده در آینده چنین شود . اگر این امر تحقق یابد ، امواج یاد شده ممکن است چنان سهمگین باشند که تمام کشوها را فرا گرفته و همه مناطق را دچار بی ثباتی سازند .
دوم : ماهیت مقررات آینده حاکم بر جریان سرمایه و چگونگی تکامل آنها ، تعیین کننده چگونگی واکنش کشورها و روند استفاده آنها از فناوری و ثروت است . به عبارت دیگر ، این حرکت  می تواند به ایجاد یک ساختار جدید اقتصادی بین المللی ، تقریبا همسو با محیط امنیتی پایدار و ثابت بینجامد .
تغییرات اقتصادی جهان بر امنیت ملی ایالات متحده چه تاثیری خواهند داشت  ؟ تاثیر این دگرگونی ها را می توان با توجه به چهار پدیده عمده بررسی و تبیین نمود ، این پدیده ها عبارتند از :
1-      تفاوت های بیشتر 2- وابستگی های متقابل افزون تر 3- بهره گیری از بازار های سرمایه بخش خصوصی برای مقاصد پدر سالارانه 4- به چالش کشیدن هویت ملت ها و سر انجام ظرفیت دولت ها برای حکومت کردن بر ملت ها . تفاوت در آمد سرانه کشور ها ی توسعه  یافته با یکدیگر ، نسبت به کشور ها ی در حال گذار یا در حال توسعه بیشتر شده است . هنوز سرزمین هایی از جهان از ساز و کارهای انقلاب اطلاعاتی تقریبا به طور کامل محروم هستند . منطقه وسیع و پر جمعیتی که در شعاع هزار و ششصد مایلی پیرامون کابل قرار دارد ، نمونه خوبی از این محرومیت است . مسلم که این روند در بیست و پنج سال آینده تغیییر خواهد کرد . تفاوت های اقتصادی برای عده بیشتری از مردم ملموس تر خواهد شد و این منبع تازه ای  است برای ناکامی و تنش اجتماعی . نکته مهم این است که درحالی که شرکت های چند ملیتی که به تدریج ماهیت بین المللی پیدا می کنند ، رابطه شان با کشور اصلی مبهم تر می شود . بهره وری از بازارهای خصوصی سرمایه در ایلات متحده برای اهدافی که با منافع امنیتی آمریکا مغایرت دارد ، هم چنان ادامه خواهد داشت . این که بدون وضع محدودیت های جدید بر جریان سرمایه ، چگونه می توان به این مسائل  پرداخت روشن نیست . دولت هایی که بر ملت های منسجم فرمان می رانند ، گنجینه ای از سرمایه های بنیادی را در اختیار دارند . توان ملی همان توانمندی دولت نیست ، قدرت دولت بخشی از توان ملی است که دولت ها ، متمرکز کردن و مدیریت و به کار بردن آن را آموخته اند . قواعد تبدیل قدرت ملی به نیروی دولت در حال تغییر است اما این کار ناشدنی نیست .  
ج - آینده سیاسی -  اجتماعی : جهان چگونه اداره خواهد شد ؟ پیوند هایی که وفاداری فرد یا گروه را به یک کشور فراهم می سازند ، ممکن است تغییر کنند و حتی از بین بروند ، به احتمال بسیار ، در بیست و پنج سال آینده شاهد برخی از این تغییرات و از بین رفتن ها خواهیم بود . این دگرگونی ها در مواردی تقویت کننده همکاری بین المللی و یکپارچه شدن منطقه ای  است و در مواردی دیگر ، میان دولت ها ومردم جدایی خواهد انداخت . با وجود تمام در گیرهای موجود ، اصل حاکمیت که در چار چوب قلمرو کشور مورد شناسایی قرار گرفته ، در ربع قرن آینده و شاید مدت  های طولانی پس از آن همچنان سازمان دهنده  سیاست های بین المللی خواهد بود . یکی از این چالش ها جمعیت شناسی است . کمبود نیروی کار در جوامع پیرتر و ثروتمندتر موجب خواهدشد که تقاضای کارگر مهاجرافزایش یابد و این موضوع تنش های فرهنگی و اجتماعی را تشدید می کند . اما خبرهای خوب نیز وجود دارد . شبکه یکپارچه اطلاعات جهانی ممکن است به توسعه تکثر سیاسی کمک کند . می توان گفت به احتمال قوی ، فشارهای تازه وشدیدی به سود مردم سالاری حس می شود و در هر کجا که این فشارها به موفقیت بینجامد ، دولت ناگزیر خواهندشد به خواسته های شهروندان پاسخ دهند . در بیشتر موارد این روند دست کم به حکومتی بهتر و مشروع تر منتهی می شود . ترکیب ثروت فزاینده با امنیت فردی و آموزش و پرورش و مردم سالاری گسترده در واقع نوید بخش عصر نوینی است که با قرادادهای بزرگ و گشایش شکوهمند نهادهای چند جانبه  ایجاد نشده ، بلکه از دل ها و مغز های افراد سرچشمه گرفته است. اما اگر صلح و مردم سالاری در سراسر جهان پیروز نشود ( این احتمال در بیست و پنج سال آینده وجود دارد ) خودکامان ودیکتاتورها به یک دلیل جدید و نیز به دلایل کهن ، مراقبت و نظارت بر شهروندان را بسیار مشکل تر خواهند دید . کشور هایی که نتواند برای شهروندان خود آسایش اقتصادی و آزادی سیاسی و امنیت داخلی تامین کنند ، ممکن است با مهاجرت های فراوان ، به ویژه در میان فرهیختگان رو به رو شوند . منطقی به نظر میرسد که مرزهای فرهنگی کشورهایی که فاقد میراث جهانی و تاریخی هستند،آسیب پذیری خاصی داشته باشد بیشتر سیاست های غربی از نظر فرهنگی و سیاسی ، کثرت گرا هستند و فرهنگ های سنتی و غیرجهانی به کثرت گرایی گرایشی ندارند . برخی کشور ها تلاش خواهند کرد در برابر تغیییرات مقاومت کنند ولی شکست آنها حتمی است و بدترین وضعیت را پیدا خواهندکرد و شاید مهم تر از همه ، اینکه تنها معدودی از کشورها از رهبری مناسبی که آنها را در عصرعدم قطعیت قابل ملاحظه هدایت کند ، برخودار میشوند . اندیشه حقوق فراگیر مفهوم سنتی حاکمیت کشور را به مبارزه خواهد خواند . بسیاری به این که آمریکا به خودش حق میدهد یک جانبه تصمیم بگیرد  که رفتار کدام کشور از معیار های اخلاقی تعریف شده از سوی آمریکا تجاوز کرده است ، معترض هستند . به هر حال تردیدی نیست که در بیست و پنج سال آینده ، در گونه هایی غیر از نوع دولت یا کشور به صحنه خواهند آمد . تنها چیزی که تغییر می کند ،  تاثیر گذار نیست و آنچه تغییر نمی کند می تواند کارساز باشد ، هنوز معضلات  کهن ژئوپولیتیکی وجود دارند ، این مسئله در هیچ کجای جهان به آشکاری و خطر آفرینی کرانه اقیانوس آرام نیست ، در این منطقه روابط مثلث چین و کره و ژاپن کلید اصلی جنگ یا صلح است ، نمی توان احتمال پیدایش (( کشور های دیوانه )) با رهبران شیطانی و گمراه را کاملا منتفی دانست و ضربه ای که چنین رهبری میتواند بر نظام جهانی وارد کند ، نباید دست کم گرفته شود درآینده که سلاح های کشتار جمعی به فراوانی در دسترس خواهد بود ، حتی رهبر یک کشور نسبتا کوچک ممکن است برای نظم جهانی فراتر از یک خطر باشد . جنگ میان دولت ها در بیست و پنج سال آینده ادامه خواهد داشت کشور های بزرگ ( روسیه و چین دو نمونه آشکار هستند ) ممکن است درصدد برآیند با زور یا تهدید به استفاده از توان رزمی ، نفوذ منطقه ا ی  خود را گسترش دهند  .
کشمکش های دشمنان قدیمی ( مانند جنگ هند و پاکستان ) ممکن است ادامه یابد از سوی دیگر ، خشونت درون کشورها ممکن است  به سطح  بی سابقه ای برسد هم چنین احتمال بروز نوع بسیار زیرکانه تر خشونت یعنی تروریسم فاجعه بار در هزاره سوم وجود دارد . برای کشورهای ضعیف ، تروریسم می تواند گزینه ای نامتقارن و جذاب برای مقابله با رخنه قدرت های بزرگ باشد بنابراین ایالات متحده باید فرض کند که آماج حملات تروریست هایی خواهد بود که با استفاده از سلاح های کشتار جمعی و در خاک آمریکا دست به عملیات می زنند ، ایالات متحده در برابر این گونه تهاجمات آسیب پذیر است . چندین کشور مهم برای رقابت با قدرت های بزرگ راهبردهایی ویژه را در پیش خواهند گرفت . این مخالفان بالقوه ، به قصد انکار برتری ایالات متحده ( که به علت برتری فناوری از آن برخور دار است ) در سیستم های نسبتا کم هزینه سرمایه گذاری کرده و سلاح های کشتار جمعی را در خدمت این هدف قرار می دهد . دولت ها و گروه های ناراضی به احتمال زیاد در سده بیست و یکم جنگ افرازی بیوشیمیایی را برخواهند گزید . افزون برسلاح های  (( سنتی  ))  کشتار جمعی ، اشکال تازه ای از سلاح های استراتژیک اطلاعات به وجود خواهند آمد و شاید به عنوان شکل جدید سلاح های تهاجمی مورد استفاده قرارگیرند . همچنین مفهوم تازه دیگری که (( سلاح های گسست جمعی )) نامیده می شوند نیز وجود دارد . فضای ماورای جو همانند فضای اطلاعاتی ، عرصه جنگ خواهد بود . ایالات متحده که بیش از یک صد میلیارد دلار در فضا سرمایه گذاری کرده است در تداوم دسترسی به فضا منافع اقتصادی آشکاری دارد . به احتمال زیاد در فضا سلاح هایی مستقر شده  و برخی از آنها ممکن است بتوانند از فضا به اهدافی در زمین مسقیما حمله کنند این امکان وجود دارد که قراردادهای بین المللی ، استفاده از این نوع سلاح ها را ممنوع نمایند (کاری که درباره سلاح های کشتار جمعی  انجام گرفته است ) اما این موضوع قطعی نیست . تنها نکته مسلم این است که انسان در آینده به طور پیوسته در فضا حضور خواهد داشت . تمرکز بر روی یک دشمن واحد تحت الشعاع قرار گرفته ، دیگر امکان پذیر نیست . این موضوع نیز فوق العاده مهم است که روند باز دارندگی ممکن است وارونه شده و توسط بازیگران پر شمار و به اشکال متفاوت ، متوجه ایالات متحده گردد . ایالات متحده برتری سنتی خود را در فناوری پیشرفته  حفظ خواهد کرد اما آشکار نشدن سیستم های اطلاعات و ماشینها و انسان ، شتاب خواهد گرفت . به طور خلاصه باید بگوییم ارکان اولیه واقعیت های نظامی ،درحال دگرگونی است و این اندیشه ای جدی و متمرکز را می طلبد . خصلت واکنشی ذهن و عملکردی که پایه های استراتژیک ایالات متحده را در دوران جنگ سرد تشکیل می داد و ساختار  نیروها مبتنی برآن بود ، برای عصری که فرا می رسد مناسب نیست امنیت و صلح نسبی در سده آینده به واکنش آمریکا و دیگر کشورها نسبت به روندهای در حال تغییر بستگی خواهد داشت .   
نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.